نوشته: مایکل وایس، کانادا- کبک، برگردان: مهدی نصیری
من پیش از آنکه به عنوان یک منتقد به تئاتر نگاه کنم به عنوان یک شهروند با آن مواجه میشوم. در واقع بدین ترتیب، نقش بخشی از جامعه را بازی میکنم و سعی میکنم که حق رای دادن و قضاوت کردن را در ارتباط با تئاتر در مورد خودم امتحان کنم.
مهدی نصیری:
ادبیات فارسی و به ویژه شعر ایرانی همواره ظرفیتهای داستانی ارزشمندی را برای اقتباس نمایشی در خود داشته و این پتانسیلها گهگاه در آثار نمایشی معدودی به خوبی مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
شعر به عنوان مهمترین ابزار بیان ایرانی و به لحاظ در بر داشتن قالبهای داستانی سرشار میتواند به تقویتِ بخش مهمی از کمبودهای ادبیات دراماتیک ما کمک کند. به علاوه این ابزار ادبی بیان بدونشک برخاسته از نیازهای تاریخی، فرهنگی، ملی و خاستگاه نیازهای جمعی ایرانی هم هست.
اگرچه در دورههایی از تئاتر ایران تاکید و توجه به ادبیات برای تولیدات تئاتری به درستی مورد توجه قرار گرفته است، اما به واقع باید پذیرفت که بسیاری از حوزههای ادب ایرانی همچنان بکر و تازه هستند و هنوز هم جای اقتباسهای مناسب و مطلوب از آنها در تئاتر ما خالی است. شاید اشاره و توجه به بخشی از مهمترین گنجینههای ادبی و...
مهدی نصیری:
مقدمه:
"تئاتر" و "دین" از دیر باز به عنوان دو حوزه نزدیک به هم با یکدیگر در ارتباط بودهاند. نزدیکی و ارتباط بینابینی میان این دو حوزه مهم، باعث شده است که پیوستگی و تاثیر آنها بر یکدیگر تا به امروز هم به گونهای غیرقابل چشمپوشی حفظ شده باشد.
چکیده: ادبیات دراماتیک و ادبیات داستانی از قدیم از مهمترین انواع ادبی بودهاند و تقریبا از زمانی که زبان به عنوان یک ابزار برای ایجاد ارتباط به وجود آمد، به صورتهای ابتدایی در پیوند با یکدیگر وجود داشتهاند. داستان به عنوان وسیلهای برای بیان رویدادهای زندگی انسانها و نمایش به شکل ابزاری برای ارتباط با جهان متافیزیک همیشه مهمترین نیازهای انسان را در ارتباط با انسانهای دیگر برآورده کردهاند.